چین خوردن-چروک شدندرد و بلای کسی به جان خوردن-تعبیری تحقیرآمیز برای مقایسه ی دو نفر با یکدیگر که این یکی صفات آن دیگری را نداشته ….
دسته: برگزیده
دست به سیاه و سفید نزدن-به هیچ گونه کاری نپرداختن-ابدن کاری نکردن پس افت-حقوق هنوز پرداخت نشده تو تاریکی رقصیدن-بدون آگاهی کاری را کردن-بی موقع ….
آب سیر-جانور خوشرفتار چای صافی-نگا. چای صاف کن خر ِ دیزه-لج بازی که به خود ضرر بزند چسش دادن کاری را-لفت و لعاب دادن-بیش از ….
بی مناسبت-نابجا-نامربوط تامین آتیه-پیش بینی و اندوخته برای زندگی آیندهزر زرو-بچه ای که زیاد عر می زند زیر تبری-کنده ای که هیزم شکن روی آن ….
دو دستی تقدیم کردن-با رضایت خاطر و احترام دادن دبه ی کسی را روغن کردن-با دادن پول و هدیه کسی را راضی کردن بی سر ….
چشم کسی چهارتا شدن-سخت تعجب کردن-انتظار شدید برد اشک کسی دم مشکش بودن-سخت زود رنج بودن-زود به گریه افتادن خِر کسی را چسبیدن-گریبان کسی را ….
رو قوز آمدن-سر لج افتادن بی باعث و بانی-بی کس و کار-بی سرپرست آزگار(زمان دراز) اطفال باغ(گلهای تازه) چند مرده حلاج بودن-چه اندازه جسارت و ….
دست به سینه ایستادن-در نهایت ادب و آماده ی فرمان ایستادن دست من و دامن تو-دستم به دامنت چار خیابان زدن موی سر-تراشیدن مو به ….
آی زکی(در مقام ریشخند و تحقیر گفته میشود) بریز و بپاش-دم و دستگاه-خرج بسیار دانش جو-دانش پژوه-آن که در دانشگاه درس می خواند زور چپان ….
تشریک مساعی-با کسی همکاری کردن آبجی خاکانداز-زن فضول و خبرچین اَتَر زدن-فال بد زدن جشنواره-جشن فزهنگی-فستیوال تاپاله چسباندن-بوسدن محکم و پی در پی دم کسی ….