کارت امتیازی متوازن و منظر یادگیری و رشد

شاخصهای تابع (پیامد)، نشان دهندهی عملکرد گذشته میباشند. رضایت مشتریان و یا افزایش درآمد مثالهای خوبی برای این شاخصها هستند. علیرغم این که شاخصها کاملاً عینی و قابل دسترس به نظر میرسد، ولی فاقد قدرت پیش بینی برای موفقیتهای آینده میباشند. شاخصهای هادی، محرکههای عملکردند که منجر به تحقق شاخصهای تابع میشوند.
Widget not in any sidebars
تحویل به هنگام محصول یا خدمات” ، یک شاخص هادی برای سنجه تابع “رضایت مشتری” است. سنجههایهادی در طبیعت خود دارای قدرت پیش بینی هستند، ولی اثبات همبستگی بین سنجههادی و تابع در بسیاری از موارد دشوار است.
بعضی از سازمانها به طور مستمر فرضیههای مربوط به وجود همبستگی بین شاخصهای هادی و تابع را مورد آزمون قرار میدهند. در هر حال، روش ارزیابی متوازن سنجهها و شاخصهای هادی را در کنار سنجهها و شاخصهای تابع مورد توجه قرار میدهد. و علاوه بر این سازمان ها باید به دقت و به طور شفاف سنجه ها را ارائه و ساماندهی کنند تا اثر درستی در ارزیابی های عملکرد باقی گذارد
2- 4- 7. نقشه استراتژی
در دنیای کسب و کار نمیتوان چیزی را مدیریت کرد مگر آنکه بتوان آن را اندازه گیری کرد و تا زمانی که خوب تعریف نشده، اندازه گیری آن نیز ممکن نیست. در اقتصاد دیجیتالی که بیش از 75درصد ارزش سازمانها به داراییهای نامشهود تعلق دارد، سیستمهای مالی و حسابداری سنتی قادر به شناسایی، تعریف و اندازه گیری آنها نیستند. برای حل این موضوع راه حلهای متفاوتی پیشنهاد شده است که یکی از رایجترین آنها ابزار مدیریتی کارت امتیازی متوازن است. این ابزار در واقع معیارهای مالی را که مبتنی بر نتایج عملکرد گذشته است، در کنار معیارهای غیر مالی مانند مشتریان، فرایندهای داخلی و رشد و یادگیری سازمانها قرار میدهد. به همین دلیل ارتباط مستقیمیبین استراتژیهای سازمان و اهداف آن برقرار میکند. با استفاده از این ابزار در سازمانها، یک نقشه استراتژی تهیه میشود تا ارتباط بین داراییهای نامشهود و نتایج مشهود نشان داده شود. اهمیت و نقش این موضوع برای درک بیشتر چگونگی خلق ارزش توسط داراییهای نامشهود و به خصوص سرمایههای اطلاعاتی و انسانی در سازمانها، روز به روز چشمگیرتر میشود. کاپلان و نورتن در کتاب معروف خود میگویند: “نقشه استراتژی در واقع تصویر مشهودی از استراتژیهای سازمان را به مدیران ارشد ارایه، تشریح و اجرای آن را در سطوح عملیاتی سازمان ساده و نهایتاً چگونگی خلق ارزش را نمایان میکند»..
یک نقشه استراتژی به چهار حوزه زیر تقسیم بندی میشود:
شکل2-12. نقشه استراتژی
خلق ارزش و نتایج مورد انتظار برای سهامداران، ذینفعان و مشتریان از طریق رشد و بهره وری دیدگاهها و انتظارات مشتری برای خلق ارزش فرایندهای داخلی جهت تولید محصول و ارایه خدمات به مشتری ظرفیتهای موجود در فرهنگ، فناوری و کارکنان برای خلق ارزش افزوده در سازمانهای دولتی و غیر انتفاعی معیار مالی به تأثیر گذاری در توسعه اجتماعی، ملی و دیدگاه مشتری به دیدگاه شهروندان جامعه تبدیل خواهند شد. در واقع نقشه استراتژی چارچوبی را مشخص میکند که برای هر نوع سازمانی قابل انطباق و پیاده سازی است و نکته حایز توجه در اینجا نقش منابع انسانی و دانش کارکنان در همسویی با اهداف و عملیات سازمان و در جهت پاسخگویی به تعهدات و مسوولیتهای اجتماعی است. استراتژی به حرکت سازمان از جایگاه فعلی آن به جایگاهی مطلوب ولی نا مطمئن در آینده دلالت دارد. از آنجا که سازمان هرگز در این جایگاه آینده نبوده است، مسیر حرکت مورد نظر آن شامل یک سری از فرضیههای به هم مرتبط است. نقشه استراتژی این روابط علی معلولی را مشخص میکند. تا آنها صریح و قابل آزمایش شوند. بعضی دیگر معتقدند که استراتژی در اقدامات مشخص و دقیق نهفته است که شما برای دستیابی به آیندهی مطلوب بکار میگیرد. در نظر بعضی دیگر استراتژی همچنان معادل با بهترین عملکردها 1 است و سرانجام، بعضی ممکن است استراتژی را به عنوان الگویی از اقدامات هماهنگ در طول زمان، بدانند. در حوزه کسب و کارهای کوچک، از نظر هولمز، رابطه در دسترس بودن تأمین مالی و رشد، دو نوع شرکت را متمایز میسازد، شرکتهایی که رشد آنها به انتها رسیده است. در این شرکتها تا زمانی که منابع مالی به شرکت وارد شود رشد ادامه مییابد و اگر داراییهای جدید وارد نشود شرکت دارای محدودیتهای داخلی رشد است. [22]
2-4-7-1. وجوه نقشه استراتژی
همانگونه که توضیح داده شد، نقشه استراتژی تعریف دقیقی از وجوه مختلف سازمانی و نحوه تعامل بین وجوه ارائه میدهند. نقشه استراتژی چارچوبی فراهم میکند تا نشان داده شود چگونه استراتژیهای سازمان داراییهای نامشهود را به فرایند خلق ارزش مرتبط میسازد. در این مدل، فرایندها و زیر فرایندهای سازمانی به صورت دقیق تعریف شده و نتایج قابل دستیابی از هر یک از فرایندها در دو بخش مشتریان و مالی ارائه میشود. همچنین، منابع مورد نیاز برای تحقق هر یک از فرایندها و زیر فرایندهای سازمانی در سه سطح انسانی، سازمانی و اطلاعاتی تعیین شدهاند. بدین ترتیب، میتوان مشخص کرد که برای دستیابی به اهداف مورد نظر در دو بخش مالی و مشتریان چه فرایندها و زیر فرایندها و همچنین منابع سازمانی نقش کلیدی پیدا میکنند.
نقشه استراتژی به یک سازمان امکان میدهد تا آرمان و استراتژیهای خود را با تدوین یک چارچوب جدید تبدیل کند. چارچوبی که استراتژی سازمان را جهت حرکت به سوی اهداف و شاخصهای انتخاب شده به طور کامل بیان میکند. در نقشه استراتژی به جای تأکید بر ابزارهای کنترل مالی که چندان تأثیری در هدایت تصمیم گیریهای دراز مدت کارکنان ندارند، از اندازه گیری به عنوان یک زبان جدید برای بیان عناصر کلیدی در دستیابی به استراتژی استفاده میکنند.
استفاده از اندازه گیری برای دستیابی به استراتژی بسیار ضروری است. در حالی که نقشه استراتژی شاخصهای مالی را هم در بر میگیرد، در عین حال آنها را با سه دیدگاه متمایز دیگر تکمیل میکنند: مشتری، فرآیندهای داخلی و یادگیری و رشد. در ادامه به بررسی هر یک از چهار منظر اصلی مدل نقشه استراتژی پرداخته میشود.
نقشه استراتژی ابزاری است که میان استراتژی مورد نظر سازمان و فرآیندها و سیستمهایی که به پیادهسازی استراتژی کمک میکنند، ارتباط برقرار مینماید. این ابزار به کارکنان سازمان یک نگاه مستقیم و روشن میدهد تا بدانند چگونه فعالیتهایشان به اهداف جامع سازمان متصل شده، و آنها را در جهت انجام هرچه بهتر اقداماتشان هماهنگ میکند.
به اعتقاد مبدعان کارت امتیازی متوازن بهترین راه ترسیم نقشه استراتژی استفاده از رویکرد بالا به پایین میباشد. این رویکرد با بررسی هدف و مقصد سازمان آغاز شده و به ترسیم راههای دستیابی به مقصد مورد نظر میپردازد. در این راستا مدیران ارشد سازمان باید ابتدا به بررسی بیانیه مأموریت و ارزشهای محوری بپردازند (چرا این سازمان وجود دارد و این مجموعه به چه چیزی معتقد است). سپس مدیران با در دست داشتن این اطلاعات میتوانند اقدام به تدوین چشمانداز، یا همان چیزی که سازمان میخواهد در راستای فلسفه وجودی خود باشد، نمایند. این چشمانداز باید تصویر روشنی از هدف کلی سازمان را به تصویر کشد. همانند کارت امتیازی متوازن، نقشه استراتژی نیز هم برای شرکتهای انتفاعی مفید بوده و هم برای سازمانهای دولتی و غیرانتفاعی کاربرد دارد و از آنجا که منظرهای چهارگانه آن با توجه به زمینه فعالیت سازمان مورد نظر قابلیت تغییر (کاهش/افزایش) دارد، لذا میتوان برای سازمانهای غیرانتفاعی منظر مشتری را به عنوان منظر نخستین در نظر گرفت. از این رو برای تدوین نقشه استراتژیک الگوی استاندارد وجود داشته که این الگو همانند کارت امتیازی متوازن دارای چهار منظر مجزای مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و منظر یادگیری و رشد میباشد؛ لذا مدیران هر سازمان میتوانند پس از مرحله تدوین استراتژی، با توجه به ماهیت و زمینه سازمان خود، نقشه متناسب با سازمانشان را ترسیم نمایند.
2- 5. سیستم جامع مدیریتی کارت امتیازی متوازن
2-5-1. سیستم جامع مدیریتی کارت امتیازی متوازن برای متصل ساختن استراتژی به عملیات
متصل ساختن استراتژی به عملیات، رمز موفقیت شرکتهای پیشرو در کسب مزیت رقابتی به شمار میرود. در شکل زیر سیستم مدیریتی حلقه بسته به عنوان راه حل جامع مدیریتی برای برقراری پیوند بین تدوین استراتژی و اجرای عملیاتی آن معرفی شده است.این سیستم دارای شش مرحله اساسی است.
شکل 2- 13. سیستم مدیریتی جامع: متصل ساختن استراتژی به عملیات
2-5-1-1. مرحله نخست : تنظیم استراتژی
سیستم جامع مدیریتی کارت امتیازی متوازن با تنظیم استراتژی توسط مدیران آغاز میشود. در این فرایند سه پرسش مطرح است:
در چه کسبوکاری هستیم و چرا؟ (مأموریت، ارزشها و چشمانداز را مشخص کنید).
Widget not in any sidebars
تحویل به هنگام محصول یا خدمات” ، یک شاخص هادی برای سنجه تابع “رضایت مشتری” است. سنجههایهادی در طبیعت خود دارای قدرت پیش بینی هستند، ولی اثبات همبستگی بین سنجههادی و تابع در بسیاری از موارد دشوار است.
بعضی از سازمانها به طور مستمر فرضیههای مربوط به وجود همبستگی بین شاخصهای هادی و تابع را مورد آزمون قرار میدهند. در هر حال، روش ارزیابی متوازن سنجهها و شاخصهای هادی را در کنار سنجهها و شاخصهای تابع مورد توجه قرار میدهد. و علاوه بر این سازمان ها باید به دقت و به طور شفاف سنجه ها را ارائه و ساماندهی کنند تا اثر درستی در ارزیابی های عملکرد باقی گذارد
2- 4- 7. نقشه استراتژی
در دنیای کسب و کار نمیتوان چیزی را مدیریت کرد مگر آنکه بتوان آن را اندازه گیری کرد و تا زمانی که خوب تعریف نشده، اندازه گیری آن نیز ممکن نیست. در اقتصاد دیجیتالی که بیش از 75درصد ارزش سازمانها به داراییهای نامشهود تعلق دارد، سیستمهای مالی و حسابداری سنتی قادر به شناسایی، تعریف و اندازه گیری آنها نیستند. برای حل این موضوع راه حلهای متفاوتی پیشنهاد شده است که یکی از رایجترین آنها ابزار مدیریتی کارت امتیازی متوازن است. این ابزار در واقع معیارهای مالی را که مبتنی بر نتایج عملکرد گذشته است، در کنار معیارهای غیر مالی مانند مشتریان، فرایندهای داخلی و رشد و یادگیری سازمانها قرار میدهد. به همین دلیل ارتباط مستقیمیبین استراتژیهای سازمان و اهداف آن برقرار میکند. با استفاده از این ابزار در سازمانها، یک نقشه استراتژی تهیه میشود تا ارتباط بین داراییهای نامشهود و نتایج مشهود نشان داده شود. اهمیت و نقش این موضوع برای درک بیشتر چگونگی خلق ارزش توسط داراییهای نامشهود و به خصوص سرمایههای اطلاعاتی و انسانی در سازمانها، روز به روز چشمگیرتر میشود. کاپلان و نورتن در کتاب معروف خود میگویند: “نقشه استراتژی در واقع تصویر مشهودی از استراتژیهای سازمان را به مدیران ارشد ارایه، تشریح و اجرای آن را در سطوح عملیاتی سازمان ساده و نهایتاً چگونگی خلق ارزش را نمایان میکند»..
یک نقشه استراتژی به چهار حوزه زیر تقسیم بندی میشود:
شکل2-12. نقشه استراتژی
خلق ارزش و نتایج مورد انتظار برای سهامداران، ذینفعان و مشتریان از طریق رشد و بهره وری دیدگاهها و انتظارات مشتری برای خلق ارزش فرایندهای داخلی جهت تولید محصول و ارایه خدمات به مشتری ظرفیتهای موجود در فرهنگ، فناوری و کارکنان برای خلق ارزش افزوده در سازمانهای دولتی و غیر انتفاعی معیار مالی به تأثیر گذاری در توسعه اجتماعی، ملی و دیدگاه مشتری به دیدگاه شهروندان جامعه تبدیل خواهند شد. در واقع نقشه استراتژی چارچوبی را مشخص میکند که برای هر نوع سازمانی قابل انطباق و پیاده سازی است و نکته حایز توجه در اینجا نقش منابع انسانی و دانش کارکنان در همسویی با اهداف و عملیات سازمان و در جهت پاسخگویی به تعهدات و مسوولیتهای اجتماعی است. استراتژی به حرکت سازمان از جایگاه فعلی آن به جایگاهی مطلوب ولی نا مطمئن در آینده دلالت دارد. از آنجا که سازمان هرگز در این جایگاه آینده نبوده است، مسیر حرکت مورد نظر آن شامل یک سری از فرضیههای به هم مرتبط است. نقشه استراتژی این روابط علی معلولی را مشخص میکند. تا آنها صریح و قابل آزمایش شوند. بعضی دیگر معتقدند که استراتژی در اقدامات مشخص و دقیق نهفته است که شما برای دستیابی به آیندهی مطلوب بکار میگیرد. در نظر بعضی دیگر استراتژی همچنان معادل با بهترین عملکردها 1 است و سرانجام، بعضی ممکن است استراتژی را به عنوان الگویی از اقدامات هماهنگ در طول زمان، بدانند. در حوزه کسب و کارهای کوچک، از نظر هولمز، رابطه در دسترس بودن تأمین مالی و رشد، دو نوع شرکت را متمایز میسازد، شرکتهایی که رشد آنها به انتها رسیده است. در این شرکتها تا زمانی که منابع مالی به شرکت وارد شود رشد ادامه مییابد و اگر داراییهای جدید وارد نشود شرکت دارای محدودیتهای داخلی رشد است. [22]
2-4-7-1. وجوه نقشه استراتژی
همانگونه که توضیح داده شد، نقشه استراتژی تعریف دقیقی از وجوه مختلف سازمانی و نحوه تعامل بین وجوه ارائه میدهند. نقشه استراتژی چارچوبی فراهم میکند تا نشان داده شود چگونه استراتژیهای سازمان داراییهای نامشهود را به فرایند خلق ارزش مرتبط میسازد. در این مدل، فرایندها و زیر فرایندهای سازمانی به صورت دقیق تعریف شده و نتایج قابل دستیابی از هر یک از فرایندها در دو بخش مشتریان و مالی ارائه میشود. همچنین، منابع مورد نیاز برای تحقق هر یک از فرایندها و زیر فرایندهای سازمانی در سه سطح انسانی، سازمانی و اطلاعاتی تعیین شدهاند. بدین ترتیب، میتوان مشخص کرد که برای دستیابی به اهداف مورد نظر در دو بخش مالی و مشتریان چه فرایندها و زیر فرایندها و همچنین منابع سازمانی نقش کلیدی پیدا میکنند.
نقشه استراتژی به یک سازمان امکان میدهد تا آرمان و استراتژیهای خود را با تدوین یک چارچوب جدید تبدیل کند. چارچوبی که استراتژی سازمان را جهت حرکت به سوی اهداف و شاخصهای انتخاب شده به طور کامل بیان میکند. در نقشه استراتژی به جای تأکید بر ابزارهای کنترل مالی که چندان تأثیری در هدایت تصمیم گیریهای دراز مدت کارکنان ندارند، از اندازه گیری به عنوان یک زبان جدید برای بیان عناصر کلیدی در دستیابی به استراتژی استفاده میکنند.
استفاده از اندازه گیری برای دستیابی به استراتژی بسیار ضروری است. در حالی که نقشه استراتژی شاخصهای مالی را هم در بر میگیرد، در عین حال آنها را با سه دیدگاه متمایز دیگر تکمیل میکنند: مشتری، فرآیندهای داخلی و یادگیری و رشد. در ادامه به بررسی هر یک از چهار منظر اصلی مدل نقشه استراتژی پرداخته میشود.
نقشه استراتژی ابزاری است که میان استراتژی مورد نظر سازمان و فرآیندها و سیستمهایی که به پیادهسازی استراتژی کمک میکنند، ارتباط برقرار مینماید. این ابزار به کارکنان سازمان یک نگاه مستقیم و روشن میدهد تا بدانند چگونه فعالیتهایشان به اهداف جامع سازمان متصل شده، و آنها را در جهت انجام هرچه بهتر اقداماتشان هماهنگ میکند.
به اعتقاد مبدعان کارت امتیازی متوازن بهترین راه ترسیم نقشه استراتژی استفاده از رویکرد بالا به پایین میباشد. این رویکرد با بررسی هدف و مقصد سازمان آغاز شده و به ترسیم راههای دستیابی به مقصد مورد نظر میپردازد. در این راستا مدیران ارشد سازمان باید ابتدا به بررسی بیانیه مأموریت و ارزشهای محوری بپردازند (چرا این سازمان وجود دارد و این مجموعه به چه چیزی معتقد است). سپس مدیران با در دست داشتن این اطلاعات میتوانند اقدام به تدوین چشمانداز، یا همان چیزی که سازمان میخواهد در راستای فلسفه وجودی خود باشد، نمایند. این چشمانداز باید تصویر روشنی از هدف کلی سازمان را به تصویر کشد. همانند کارت امتیازی متوازن، نقشه استراتژی نیز هم برای شرکتهای انتفاعی مفید بوده و هم برای سازمانهای دولتی و غیرانتفاعی کاربرد دارد و از آنجا که منظرهای چهارگانه آن با توجه به زمینه فعالیت سازمان مورد نظر قابلیت تغییر (کاهش/افزایش) دارد، لذا میتوان برای سازمانهای غیرانتفاعی منظر مشتری را به عنوان منظر نخستین در نظر گرفت. از این رو برای تدوین نقشه استراتژیک الگوی استاندارد وجود داشته که این الگو همانند کارت امتیازی متوازن دارای چهار منظر مجزای مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و منظر یادگیری و رشد میباشد؛ لذا مدیران هر سازمان میتوانند پس از مرحله تدوین استراتژی، با توجه به ماهیت و زمینه سازمان خود، نقشه متناسب با سازمانشان را ترسیم نمایند.
2- 5. سیستم جامع مدیریتی کارت امتیازی متوازن
2-5-1. سیستم جامع مدیریتی کارت امتیازی متوازن برای متصل ساختن استراتژی به عملیات
متصل ساختن استراتژی به عملیات، رمز موفقیت شرکتهای پیشرو در کسب مزیت رقابتی به شمار میرود. در شکل زیر سیستم مدیریتی حلقه بسته به عنوان راه حل جامع مدیریتی برای برقراری پیوند بین تدوین استراتژی و اجرای عملیاتی آن معرفی شده است.این سیستم دارای شش مرحله اساسی است.
شکل 2- 13. سیستم مدیریتی جامع: متصل ساختن استراتژی به عملیات
2-5-1-1. مرحله نخست : تنظیم استراتژی
سیستم جامع مدیریتی کارت امتیازی متوازن با تنظیم استراتژی توسط مدیران آغاز میشود. در این فرایند سه پرسش مطرح است:
در چه کسبوکاری هستیم و چرا؟ (مأموریت، ارزشها و چشمانداز را مشخص کنید).