پایان نامه رایگان با موضوع رفتار سازمانی

را لازمه آن میشمارد(کاتز، ترجمه توتونچیان، 1370، ص 96).
مهارت فنی آن چیزی است که آدمی با آموزشهای رسمی و غیررسمی در زندگی خود فرا میگیرد و بعبارتی در انجام یک فعالیت با روش درست توانمند میشود.
«ویژگی بارز مهارت فنی آن است که به بالاترین شایستگی و خبرگی در آن میتوان دست یافت. زیرا این نوع مهارت، ماهیت دقیق، مشخص، دارای ضوابط عینی و قابل اندازهگیری است.» (علاقهبند، 1376، ص 18).
مهارتهای فنی عبارتنداز: توانایی استفاده از دانش خاص و بهرهمندی از تکنیکها و منابع مختلف در جهت اجرای یک فعالیت این مهارتها در مدیریت سطوح پایین، دارای اهمیت بسیاری میباشند زیرا که آنان همه روزه باید مسائل و مشکلات پدید آمده کاری خود را حل کنند (عباس زادگان، 1373).
مهارتهای فنی : این مهارتها به معنی توانایی به کاربردن ابزار، شیوه ها و دانش مورد نیاز برای اجرای یک زمینۀ تخصصی است . جراحان ، مهارتهای مربوط به زمینه های تخصصی خود هستند. مدیران عملیاتی یا خط اول بیشتر به این مهارتها نیاز دارند زیرا آنان به طور مستقیم با افرادی کار می کنند که ابزار و شیوه های تخصصی ویژه خود را به کار می برند(بووی ،1993 ،22-23).
توانایی و کارایی در نوع مخصوصی از فعالیت که با روش های معین، فراگردها، رویهها و تکنیکهای مربوط به آن فعالیت همراه باشد. مهارت فنی نامیده میشود. این مهارتها به اطلاعات تخصصی، استعداد تحلیلی آن تخصص و خلق و استفاده وسایل کار نیاز دارد. این مهارتها هم به سادگی تدریس و هم به آسانی فرا گرفته میشوند و به شکل بارزی قابل ارزیابی است (گریفیث، 1992).
مهارت فنی عبارت است از توانایی مدیر در کاربرد دانش تخصصی یا تخصهای ویژه (رابینز، استیفن پی، 1380).
2-7-1-1- شاخصهای مهارت فنی
مهارت فنی به ظاهر از سادهترین مهارتها محسوب میشود لیکن به لحاظ آنکه واقعیترین
و ملموسترین وجه کار است بسیار مهم میباشد و هر شاغلی باید در بدو امر آن را فرا گیرد
(میرکمالی، 1379، ص 113).
«ویژگی بارز مهارت فنی آن است که به بالاترین شایستگی و خبرگی در آن میتوان دست یافت زیرا این نوع مهارت، ماهیتاً دقیق، مشخص، دارای ضوابط عینی و قابل اندازهگیری است»(علاقهبند، 1376، ص 18).
آن دسته از مهارتهای فنی که مورد نیاز مدیر مدرسه میباشد عبارتند از:
1ـ مهارت در زمینه کادر آموزشی مدرسه. 2ـ مهارت در زمینه دانشآموزان. 3ـ مهارت در زمینه توسعه آموزشی و درسی. 4ـ مهارت در زمینه امور مربوط به ساختمان مدرسه. 5ـ مهارت در زمینه ساختار و سازمان آموزش و پرورش. 6ـ مهارت در زمینه امور مالی و اداری مدرسه (سلطانی، 1375، ص 39).
صاحبنظر دیگری مهارتهای فنی مورد نیاز مدیران مدارس را در قالب هفت وظیفه ذیل ذکر نموده است:
1ـ پرسنل آموزشی: برنامهریزی، استخدام، شرح وظایف، کنترل و رفع مشکل
2ـ پرسنل دانشآموزی: مشاوره، آماده سازی، کنترل، ایمنسازی محیط، پیشگیری از تخلف
3ـ رهبری کردن مدرسه و محله: مشارکت مردمی، مشورت با والدین، شرکت در مجامع محلی
4ـ توسعه و بهبود تدریس و مواد درسی: تحقق اهداف، سازماندهی دروس، هماهنگی، تأئید منابع، فراهم سازی تسهیلات
5ـ مدیریت امور مالی و اداری: بودجه بندی، هزینهها، حسابرسی، امور اداری
6ـ ساختمان مدرسه: توسعه بنا، توسعه تسهیلات، نگهداری
7ـ وظایف عمومی: جلسات و کنفرانسهای علمی، تعیین خط مشی، تبلیغات، رفع ضعفها، حفظ اسناد (شیرازی، 1373، ص 34-33).
با توجه به اهمیت توانایی مدیریتی در عملکرد سازمان به این نکته توجه شد که مدارس و دانشگاهها که مهارتهای فنی را ترویج می کنند از مدیریت غافل اند. علت عدم توجه مدیران و دانشگاهها به مدیریت را نداشتن نظریۀ مدیریت می دانستند و نظریه را مجموعه ای از اصول ،قوانین، شیوه ها و روشهایی تعریف می کردند که با تجربۀ عمومی آزمایش و کنترل می شود(رن،1994،182).
به طور کلی مدیر باید مسائل فنی سازمان خود را بشناسد و در امور مربوط به آن مسائل تبحر داشته باشد، در بکارگیری ابزار و وسایل انجام کارها که بخش مهمی از فرآیند کلی گردش کار سازمان است در حد نیاز تسلط داشته باشد تا به دیگران متکی نباشد در غیر اینصورت به همان میزانی که به دیگران متکی باشد، هدایت سازمان را از دست خواهد داد و این میزان از اختیارات مدیر به افرادی که در آن مسایل به امور مسلطتر از مدیر هستند، انتقال مییابد که معمولاً کارکنان ستادی بوده و اینان مانع تحقق اهداف اصلی سازمان خواهند بود.
مهارت فنی (در مدیران آموزشی): (سیدعباس زاده، 1380).
– توانایی برنامهریزی و شناخت فنون و روش های آن
– توانایی سازماندهی و شناخت فنون و روش های آن.
– انجام امور مربوط مختلف به حسابداری.
– انجام امور مربوط به بودجه، اعتبارات و یا امور مالی.
– انجام مصاحبه و آزمونهای استخدامی.
-ارزشیابی کارکنان مبتنب بر روش های مناسب و مقتضی
– کاربرد روش های تدریس مختلف، در موسسات آموزشی.
– برنامهریزی درسی و آموزشی به منظور شرکت افراد در امور مربوطه.
– توانایی کنترل و نظارت کارکنان.
– توانایی هماهنگی فعالیتهای درون سازمانی و برون سازمانی.
– توانایی و انجام کلیه امور دیگر مربوط به امور فنی سازمان.
جیمز لی فام مهارتهای فنی مدیر مدرسه را در پنج وظیفه خلاصه می کند که عبارتند از:
1ـ برنامه ریزی آموزشی 2 ـ امور مربوط به پرسنل ستادی 3ـ امور مربوط به دانش آموزان
4 ـ منابع مالی و فیزیکی5ـ تنظیم روابط مدرسه با اجتماع (لی فام و هووئه، ترجمه نائلی، 1370، ص 13).
با جمعبندی نظریههای صاحبنظران مدیریت آموزشی، مهارتهای فنی مورد نیاز مدیران دبیرستانها در شش گروه زیر طبقهبندی میگردد:
برنامهریزی آموزشی و تدریس: عناصر تشکیل دهنده آن عبارت هستند از هدفها، محتوا و مواد درسی، روش های تدریس، نتایج یادگیری و ارزشیابی.
امور دانشآموزان: پذیرش، ثبت نام، گروهبندی، حضور و غیاب و حفظ سوابق تحصیلی، شناسایی نیازها و پرورش استعدادها
امور کارکنان آموزشی: جذب، استخدام، تربیت، کارگماری و نگهداری کادر آموزشی
روابط مدرسه ـ اجتماع: توجه به نیازهای جامعه، اطلاعرسانی به جامعه و جلب حمایت جامعه
تسهیلات و تجهیزات آموزشی: تهیه و تدارک در زمینه ساختمان و تأسیسات، زمین ورزش، آزمایشگاه، کتابخانه و مواد کمک آموزشی
امور اداری و مالی: تقسیم کار، ابلاغ آئین نامهها، صدور شیوه نامههای گردش امور، تأمین منابع مالی مدرسه(علاقهبند، 1377، ص 80 -71).
2-8- مهارتهای انسانی
با جرات میتوان گفت که یکی از مهارتهای مهم مدیریت آموزشی، مهارت در روابط انسانی به معنای ایجاد محیط مساعد و مطولب برای کار از طریق جلب مشارکت گروههای انسانی است.
به نظر بعضی از متفکرین، مدیریت میتواند در همین مهارت خلاصه شود زیرا که بیشتر اهداف، عموماً مستلزم جلب مشارکت گروههای انسانی است و اگر مدیر نتواند روابط انسانی صحیحی با کارکنان برقرار کند نخواهد توانست در ایفای نقش خود موفق باشد. بنابراین امروزه مهارت انسانی در درجه اول اهمیت قرار دارد (سیدعباس زاده، 1380).
مهارت انسانی به آن دسته از توانمندیهای مدیر اطلاق میگردد که با بکارگیری آن مدیر میتواند بعنوان یکی از اعضای گروهی که رهبری و هدایت آن را عهدهدار است، امور را به اثربخشترین وجه به انجام برساند، مهارت انسانی به کار با انسانها اشاره دارد.
تجسم این مهارت در کیفیتی است که رؤسا، مرئوسان و همردیفان درک میشوند و تأثیری که این درک بر رفتار میگذارد.
مدیر توانمند در مهارت انسانی ضمن وقوف به باورهای خود درباره دیگران و آنچه که میاندیشد به میزان سود یا زیانی که افکارش به دیگران یا به سازمان وارد میسازد نیز واقف است.
او با درک گفتار و اعمال دیگران، تفهیم پندار و کردار خود به دیگران مهارت انسانی خود را به بوته آزمایش میگذارد، فضای امنی را ایجاد میکند که همکاران با پذیرش یکدیگر احساس ثبات و امنیت میکنند، زیردستان از اینکه اظهار عقایدشان با سرزنش و استهزا پاسخ داده شود، نمیهراسند و با شرکت در اتخاذ تصمیمات سرنوشت ساز به مدیر یاری میرسانند.
چنین مدیری به زیردستان امکان اظهار آزادانه عقایدشان را میدهد و از مشارکت فعالانه آنان در برنامهریزی برای تحقق اهداف سازمانی بهره میبرد، به نیازهای کارکنان حساس است و همواره در پی ایجاد شرایطی برای انگیزش در آنان است(کاتز، ترجمه توتونچیان، 1370، ص 97).
مهارت انسانی در کار کردن با مردم معنی مییابد و به کمال میرسد، مدیری در مهارت انسانی توانا میشود که خود را بشناسد و از ضعف و قوتش آگاه باشد، دارای اعتماد به نفس بوده و به دیگران اعتماد نماید، آنان را درک کند و عقاید و ارزشها و احساساتشان را محترم بشمارد و به میزان تأثیری که بر آنان دارد آگاه باشد.
به دلیل آنکه مهارتهای انسانی خیلی ملموس نیستند و فنون و روش های مشخصی ندارند، به آسانی کسب نمیشوند اما دانشاندوزی در زمینه علوم رفتاری، روان شناسی، جامعه شناسی، مردم شناسی و کار در گروه امکان دستیابی به آنها را فراهم میآورد و به این ترتیب مدیر عوامل شکل دهنده رفتار انسانها را درک کرده و روش های کار با مردم و تأثیرگذاری بر رفتار آنان را فرا میگیرد(علاقهبند، 1377، ص 89).
توانایی مدیر به عنوان عضوی از گروه در کارکردن موثر و ایجاد کوششهای دسته جمعی در درون گروهی که وی آن را رهبری میکند مهارت انسانی نامیده میشود (گریفیث، 1992).
2-8-1- مهارت انسانی (در مدیران آموزشی):
– توجه به نیازهای شغلی و حرفهایی در کارکنان.
– رعایت مجموعه موازین اخلاقی و ارزشی در برخورد با دانش آموزان.
– ایجاد محیط کار مساعد و مطلوب.
– تقویت و حمایت از امنیت شغلی کارکنان.
– ایجاد جو اعتماد و اطمینان در موسسه.
– استفاده صحیح و حساب شده از تشویق و تنبیه.
– حمایت از کارها و فعالیتهای گروهی.
– کمک به برقراری روابط حسنه و دوستانه بین کارکنان.
– پذیرش و احترام به ویژگیهای افراد.
– توجه به شکایت و مراجعات ارباب رجوعها و یا ذینفعها.
– کمک به ترفیع علمی هیئت علمی و یا آموزشی.
– کمک به ارتقا بلوغ فکری کارکنان.
– شناخت نقاط ضعف و قوت خود و کارکنان.
– تلاش مستمر برای شناخت جنبههای انسانی و عمل مبتنی بر آنها.
2-8-2- شاخصهای مهارت انسانی
یکی از مهارتهای بسیار پراهمیت مدیران آموزشی، مهارت انسانی است تا به این وسیله جو سازمانی مطلوبی را برای جلب مشارکت و همکاری دیگران فراهم نمایند، تعدادی از صاحبنظران اعتقاد دارند که مدیریت میتواند در همین مهارت خلاصه شود زیرا تحقق اهداف سازمانی مستلزم مشارکت دیگر انسانها است، به این دلیل از نظر آنان مهارت انسانی به لحاظ اهمیت حائز رتبه اول میباشد. مدیر برای کسب مهارت انسانی باید در زمینههای زیر به لحاظ علمی و عملی، دانش و تجربه بیاندوزد:
1ـ ابعاد مختلف انسان. 2ـ رفتار فردی انسان. 3ـ رفتار گروهی انسان. 4 ـ نیازهای کارکنان سازمان.
5ـ شخصیت انسان 6ـ رابطه کار و کارکنان 7ـ نقاط ضعف و قوت خود 8ـ کار گروهی (سیدعباسزاده، 1374، ص 33).
یکی از نویسندگان، پایههای اساسی مهارت انسانی را متشکل از دو مقوله «انسان» و «ارتباط» میداند. مدیران مدارس هم باید از انسان با ویژگیهای جسمانی، روانی و اجتماعی شناخت داشته باشند و هم الگوها و عناصر ارتباطی را بشناسند و با هماهنگ سازی این دو جنبه شناخت، مهارت انسانی را غنی و پرمعنی کنند و بعبارتی برای کار در مدارس مورد استفاده قرار دهند.
شکل 2-1 پایههای اساسی مهارت انسانی را نشان میدهد(سلطانی، 1377، ص 30).
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 77u.ir مراجعه نمایید
رشته روانشناسی و علوم تربیتی همه موضوعات و گرایش ها :روانشناسی بالینی ، تربیتی ، صنعتی سازمانی ،آموزش و پرورش، کودکاناستثنائی،روانسنجی، تکنولوژی آموزشی ، مدیریت آموزشی ، برنامه ریزی درسی ، زیست روانشناسی ، روانشناسی رشد
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
شکل 2-1: پایههای اساسی مهارت روابط انسانی
یکی دیگر از صاحبنظران، شاخصها یا عوامل بوجود آورنده مهارت انسانی در سازمانها و بویژه سازمانهای آموزشی و مدارس را بشرح زیر دستهبندی نموده و در عین حال یادآوری میکند که ذکر همه شاخصهای مهارت انسانی به علت فراوانی و تعدد زیاد، مقدور نیست.
درک نیازها و استعدادها، پذیرش تفاوتها ،درک مشکلات و مشکل شناسی، احترام به شخصیت دیگران درک موقعیت فرد،دوست داشتن دیگران، ارسال درست پیام و خودبیانی، انتخاب رسانه یا مجرای درست، گوش دادن، بیان عواطف و احساسات، پیدا کردن نکات مثبت در دیگران، خودشناسی و دیگرشناسی،خود کنترلی، جو سازمانی ،فرهنگ سازمانی، بهداشت روانی (میرکمالی، 1379، ص 51).
با توجه به آنچه گفته شد میتوان جمعبندی نظرات صاحبنظران را در پنج مقوله زیر بعنوان شاخصهای مهارت انسانی ذکر کرد:
درک نیازهای کارکنان، شناخت و احترام به شخصیت دیگران، دوست داشتن دیگران، توان برقراری ارتباط با دیگران، گوش دادن به دیگران.
هر مدیری با همکاری دیگران کار میکند و بدون وجود عوامل انسانی سازمان، موفقیت او ممکن نیست. مدیریت یعنی کار کردن با انسانها، میان انسانها و برای انسانها. شکل شماره 2-2 این رابطه را نشان میدهد(میرکمال، 1378، ص 18-16).
شکل 2-2 جریان سازمانی و انسانی
صاحبنظران، تواناییهای ایجاد ارتباط مطلوب با دیگران و چگونگی این ارتباط را مهمتر از تمام دانشها و مهارتهای آدمی میدانند و معتقدند که اگر مدیری قادر باشد روابط مناسب و مؤثری با همکاران برقرار نماید این ارتباط مؤثر موجب درک متقابل و پیدایش همدلی و ایجاد لذت و رضایت خاطر در محیط کار خواهد شد.
بنابراین موفقیت مدیر که کار را بوسیله دیگران انجام میدهد به برقراری رابطه مناسب با دیگران بستگی دارد. با برقراری رابطه مطلوب، مناسب و مؤثر است که مدیر مورد پذیرش گروه همکاران قرار گرفته و او را متعلق به خود خواهند دانست.
2-9- اجمالی از مفاهیم و نظریههای «دیدگاه سیستم حقیقی»
دیدگاه سیستم حقیقی با تأکید بر ساختار غیررسمی، بر بعد انسانی سازمان توجه دارد، این نظریهپردازان، سازمان را متشکل از جماعات انسانی میدانند و اعتقاد دارند ساختارهای رسمی درون سازمان که عموماً تنظیم رفتار افراد را برای هدایت در جهت اهداف بر عهده دارند، تحت تأثیر ساختار غیررسمی تکمیل میشوند، تحریف میگردند یا تغییر شکل مییابند.
ساختار غیررسمی ناظر بر ویژگیهای فرد و روابط کارکنان با یکدیگر در قالب گروه است. باید توجه داشت که نمیتوان کارکنان را به منزله بازوان به استخدام در آمده تلقی کرد زیرا آنان عقاید و باورها و ارزشهای خاص خود را به همراه دارند.
دیدگاه سیستم حقیقی مشخص میسازد که ساختار اجتماعی سازمان مرکب از ساختار رسمی و غیررسمی است، کارکنان یک سازمان در ارتباط با یکدیگر مقررات غیررسمی و طرحهای رفتاری، شبکههای ارتباطات و حتی سیستمهای قدرت و مقام ایجاد میکنند(اسکات، ترجمه بهرنگی، 1380، ص 83-79).
در مطالعه نظریههای مطرح در این دیدگاه به تفاوت روابط انسانی با رفتار سازمانی هم باید توجه گردد، گرچه روابط انسانی همراه با رفتار سازمانی بطور مکمل بکار برده میشود اما به لحاظ معنی متفاوت هستند.
در قلمرو روابط انسانی، عواملی مورد شناسایی واقع میشوند که میتوانند موجب تأثیر نامطلوب در سازمان شوند و مدیر با اتخاذ تدابیری از وقوع این تأثیرات نامطلوب پیشگیری میکند، اما رفتار سازمانی، رفتاری است که بروز کرده و مدیر با شناسایی عوامل و ریشههای رفتار بارز، سعی در رفع مشکلات و ایجاد رفتار مطلوب میکند و در واقع به درمان میپردازد(عسگریان، 1378، ص 22-21).
در دیدگاه سیستم حقیقی چهار نظریه عمده مربوط به روابط انسانی و رفتار سازمانی اجمالاً مورد بحث و بررسی قرار میگیرد:
سالها گمان میرفت دستمزد و شرایط فیزیکی کار، زمینههای اصلی انگیزش کارگران و افزایش تولید است، اما مطالعات گروه هاروارد این فرضیهها را که ناشی از الگوهای حقوقی بود زیر سؤال برد زیرا کارگران به عنوان انسان اقتصادی ـ منطقی رفتار نمیکردند بلکه به عنوان یک انسان اجتماعی و موجودی پیچیده با انگیزهها و ارزشهای چندگانه ظاهر شده بودند و بر اساس مجموعهای از حقایق، منافع و احساسات و عواطفشان عمل میکردند.
علیرغم تغییر شرایط فیزیکی کار و ایجاد شرایط نامطلوب برای کارگران تولید افزایش یافته بود. کارگران دلیل آن را متمایز شدن از دیگران و مورد توجه قرار گرفتن میدانستند، به این ترتیب ساختار غیررسمی که کشف بزرگی در مدیریت و سازمان به حساب میآید مورد توجه واقع شد(اسکات