سایت مقالات فارسی – ظاهر و باطن گناه در قرآن و کلام اهل بیت- قسمت ۸

اقسام گناه
تقسیم برای فهم هر واقعیتی که دارای انواع و افراد متعددی است مفید، بلکه لازم میباشد. برای فهم بهتر و تحلیل گناه لازم است مروری بر تقسیمات مختلفی که در زمینه گناه تا به امروز صورت گرفته است داشته باشیم. هر کدام از این تقسیمات بر اساس جهتی خاص صورت گرفته است که مهمترین آنها عبارتاند از:
۲-۱) کبیره و صغیره
علماى اسلام از قدیم گناهان را از لحاظ میزان بدی و میزان علیت آن برای عذاب بر دو گونه تقسیم نمودهاند:
۱-گناهان کبیره (بزرگ). ۲-گناهان صغیره (کوچک)
منشأ این تقسیمبندى قرآن و روایات است. قرآن میفرماید:« إِن تَجتَنِبُوا کَبَائِرَ مَا تُنهَونَ عَنهُ نُکَفِّر عَنکُم سَیِّئَاتِکُم وَنُدخِلکُم مُدخَلًا کَرِیمًا»:« اگر از گناهان کبیرهاى که از آن نهى شدهاید، اجتناب کنید، گناهان کوچک شما را مىپوشانیم و شما را در جایگاه خوبى وارد مىسازیم. (النساء / ۳۱)
و در جاى دیگر آمده است:«و وُضِعَ الکِتابُ فَتَرَى المُجرِمینَ مُشفِقینَ مِمّا فیهِ وَ یَقُولوُنَ یا وَیلَتَنا ما لِهذَا الکِتابِ لایُغادِرُ صَغیرَه وَلا کَبیرَه اِلّا اَحصاها»:« و کتاب (نامه اعمال) در آنجا گذارده شود، گنهکاران را مىبینى که از آنچه در آن است، ترسان و هراسناکند، و مىگویند: اى واى بر ما، این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى نیست، مگر این که آن را شماره کرده است. »
(الکهف / ۴۹)
و در آیهاى دیگر مىخوانیم:«اَلَّذینَ یَجتَنِبوُنَ کَبائِرَ الاِثمِ وَ الفَواحِشَ اِلاّ اللَمَم اِنَّ رَبَّکَ واسِعُ المَغفِرَه»:« (نیکوکاران) کسانى هستند که از گناهان بزرگ و زشتىها، جز گناهان کوچک پرهیز مىکنند، بى گمان آمرزش پروردگارت وسیع است…. » (النجم / ۳۲)
و همچنین در وصف بهشتیان است:«…. وَالَّذینَ یَجتَنِبُونَ کَبائِرَ الاِثمِ وَالفَواحِش »:«….. (مواهب آخرت، جاودانه است براى) آنان که از گناهان بزرگ و کارهاى زشت پرهیز مىکنند. » (شورى / ۳۷)
و درباره مغفرت الهى آمده است:«اِنَّ اللهَّ لایَغفِرُ اَن یُشرَکَ بِهِ وَ یَغفِرُ ما دوُنَ ذلِکَ لِمَن یَشاَّءُ وَ مَن یُشرِک بِاللهِ فَقد اِفتَرَى اِثماً عَظیما»:«خداوند (هرگز) شرک را نمىبخشد و پایینتر از آن را براى هر کس بخواهد (و شایستگى داشته باشد) مىبخشد و آن کس که براى خدا شریکى قائل گردد، گناه بزرگى انجام داده است. » (النساء / ۴۸)
از این آیات استفاده مىشود که گناهان، دو گونهاند: کبیره و صغیره که گروه اول دارای وعده عذاب سخت و حتمی میباشد. همچنین استفاده مىشود گروه اول، بدون توبه حقیقى بخشودنى نیست، ولى گروه دوم بخشودنى است. گرچه هر گناه، چون مخالفت فرمان خداى بزرگ است، سنگین و بزرگ مىباشد، ولى این موضوع منافات ندارد که بعضى از گناهان نسبت به خود و آثارى که دارد، بزرگتر از برخى دیگر باشد، و به گناهان بزرگ و کوچک تقسیم گردد.
روایات متعددى از ائمّه (علیهم السلام) به ما رسیده که بیانگر تقسیم گناهان به کبیره و صغیره و خصوصیات گناهان کبیره است. تنها در کتاب اصول کافى بابی تحت عنوان «باب الکبائر» به این موضوع اختصاص یافته که داراى ۲۴ حدیث است. بر اساس تعالیم دینی اسلامی، کسی که گناه کبیره از او سر زند و توبه ننماید فاسق است و نمیشود در نماز به او اقتداء کرد و شهادتش پذیرفته نیست و پس از مرگ مستحق عقوبت الهی است. مگر اینکه فضل الهی شامل حالش شود که از آنجمله شفاعت پیامبر اسلام و آل پیامبر (علیهم صلوات الله) است. (ر.ک قرائتی ۱۳۹۲: ۲۸و۲۹) از پیامبر اسلام درباره شفاعت نقل است که شفاعتم را برای صاحبان گناهان کبیره از امتم ذخیره کردهام. شفاعت من برای صاحبان گناهان کبیره از امتم میباشد، اما نیکوکاران، یعنی ترککنندگان کبائر، برایشان راه مؤاخذه نیست. (شیخ صدوق، ۱۴۰۴: ۲، ۱۲۵) برخی از بزرگان اخلاق با جمع بندی احادیث موجود علامتهایی در مورد این گناهان برشمردهاند:
- هر گناهی که در قرآن و حدیث بر کبیره بودن آن تصریح شده باشد. (متجاوز از چهل گناه که در روایات اهل بیت پیامبر نام برده شده است.)
- هر معصیتی که در قرآن مجید یا سنت معتبر وعده آتش بر ارتکاب آن رسیده باشد.
- هر گناهی که در قرآن یا سنت معتبر از گناهی که کبیره بودنش مسلم است بزرگتر شمرده شود.
- هر گناهی که نزد متدینین و متشرعین بزرگ شمرده شود بطوری که یقین حاصل شود که بزرگی آن منتهی بزمان معصوم میگردد، مانند نجس نمودن مسجد از روی علم و عمد و بقصد هتک احترام خانه خدا، پرتاب کردن وانداختن قرآن مجید.
- تکرار گناه صغیره یا اصرار بر تکرار گناهان صغیره نیز خود گناهی کبیره است (ر.ک کلینی، ۱۳۶۵:۲، ۲۷۶) و (طباطبایی، ۱۴۱۷: ۴، ۳۲۶)
آنچه گناهان صغیره را کبیره میکند
فیض کاشانی آنها را چنین بر میشمرد:
۱- اصرار بر صغیره و ادامه آن: به همین سبب گفتهاند با اصرار بر صغیرهها گناه، کبیره و با استغفار، کبیرهای وجود ندارد. بهترین اعمال آنست که با دوامتر بوده هر چنداندک باشد. مورد اتفاق صحیح بخاری و صحیح مسلم حدیث از عایشه.
اشیاء با اضداد خود معلوم و شناخته میشوند. اگر عمل سودمند آنست که هر چنداندک لیکن ادامه داشته باشد، پس عمل بسیاری که ادامه نداشته باشد و متقطع شود، در نورانی کردن و پاکیزه ساختن دل سودشاندک خواهد بود. به همین گونه اعمال بد، هر گاه ادامه یابد، تأثیر آن در ظلمانی کردن دل بسیار خواهد بود.
۲-کوچک شمردن گناه: هر قدر گناه را بزرگ بداند، آن در پیشگاه حق تعالی کوچک به حساب می آید و هر چه گناه را کوچک بداند، در نزد خداوند بزرگ خواهد بود. زیرا بزرگ شمردن گناه ناشی از نفرت قلبی و بیزاری او از آن است و همین امر مانع است از این که زیاد تحت تأثیر آن واقع شود. و کوچک شمردن گناه نتیجه و حاصل انس او به آن است. «مؤمن گناهش را مانند کوه در بالای سرش میبیند و بیم دارد که بر او فرود آید و منافق گناهش را مانند مگس میبیند که بر بینی او بگذرد و او آن را بپراند» (صحیح بخاری، ج ۸، ص ۱۸۲).
از ابی عبدالله روایت شده که فرموده است: « از گناهان کوچک بپرهیزید زیرا آمرزیده نمیشوند. عرض کردم گناهان کوچک کدام است؟ فرمود: این که انسان گناهی مرتکب شود و بگوید خوشا به حال من که گناهم غیر از این نبود» (کلینی، ۱۳۶۵: ۲، ۲۸۵)
روایت از امام حسن عسکری است که در باره گناهی که بخشوده نشود فرمود:«من الذنوب التی لا تغفر، قول الرجل:«لیتنی لا اؤاخذ الا بهذا»:«از جمله گناهانی که آمرزیده نشود این است که (آدمی) بگوید: ای کاش مرا به غیر از این گناه مؤاخذه نکنند. (یعنی این گناه که چیز مهمی نیست!) » (بحرانی، ۱۴۱۳:۷، ۶۳۹)
۳- شادمان شدن به گناه صغیره و بدان مباهات کردن و این که ارتکاب آن را نعمت بشمارد و از این که آن سبب شقاوت و بدبختی اوست غافل باشد: پس هر زمان حلاوت گناه صغیره بر او غلبه کند، این صغیره کبیره میشود و در تیره کردن قلب او بسیار مؤثر خواهد بود. تا آن جا که برخی از گنهکاران بر گناهی که کردهاند خود را می ستایند، و از شدت خوشحالی در ارتکاب آن به لاف و گزاف و مباهات می پردازند.
۴- اعتنا نکردن به پرده پوشی و حلم خداوند و مهلتی که به او داده است، و نداند که خداوند به سبب خشم خود بر او، به وی این مهلت را میدهد تا بر گناهانش بیفزاید. (همان ایمنی از مکر الهی)
۵- اظهار گناهی و بازگو کردن آن، و یا آن را در حضور دیگری به جا آورد. چه آن خیانتی است که بر پردهای که خداوند او را بدان پوشانیده است وارد میکند و موجب تحریک رغبت ودریدگی است برای کسی که آن را میشنود و یا آن را میبیند. زیرا این دو نیز گناهند و به آن می پیوندند. در نتیجه گناهش شدت و وسعت می یابد.
۶- به جا آورنده گناه عالمیباشد که مردم به او اقتدا میکنند،بنا بر این اگر چنین کسی گناه را به گونهای انجام دهد، که او را ببینند، گناهش کبیره میشود. در هر حال در حدیث است که هفتاد گناه از جاهل بخشیده میشود تا یک گناه از عالم بخشیده شود. بنابر این شاید بتوان گفت اصولا بسیاری از گناهان ولو این که علنی نباشند برای عالم عقوبت سختتری دارد و لذا کبیره خواهد بود. (فیض کاشانی، ۱۴۱۷:۷، ۵۸تا۶۰)
روایت امام موسی کاظم از گناهان کبیره:
در روایتی طولانی از امام موسی بن جعفر است که روزی عمرو بن عبید نزد پدرم جعفر صادق آمد و سلام کرد و نشست و این آیه را تلاوت نمود: «کسانی که اجتناب میکنند از گناهان کبیره و فواحش… » (شوری / ۳۵) و ساکت شد.
حضرت فرمود چرا بقیه را نخواندی و ساکت شدی؟ عرض کردم خواستم بفرمایید تا بدانم گناهان کبیره چیست؟ حضرت فرمود:
- شرک به خدا: بزرگترین گناه کبیره شرک به خداست و مشرک محروم از بهشت است چنان که میفرماید: « اِنَّهُ مَن یُشرِک بِاللهِ فَقَد حَرَّمَ اللهُ عَلَیهِ الجَنَّه» :«هر که برای خدا شریک قائل شود خدا بهشت را بر او حرام گرداند و جایگاهش آتش دوزخ باشد» (المائده /۲۶).
- نا امیدی از رحمت خدا: بعد از شرک، ناامیدی از رحمت خداست و هر که ناامید باشد کافر است چنان که در قرآن میفرماید: « إِنَّهُ لاَ یَیأَسُ مِن رَّوحِ اللّهِ إِلاَّ القَومُ الکَافِرُون »: «نومید مشوید از رحمت خدا همانا مایوس نمیشوند از رحمت خدا مگر کافران» (یوسف / ۸۷)
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |